می دانم خود را به زنده بودن زده ام اما سالهاست که مرده ام.  

 پس تا از این کفن که  با پود اضطراب و نومیدی برایم دوخته اند،  بیرون نیامده ام نمی توانم حرفی بزنم .

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ http://mar.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی دارید
به منم سر بزن
نظر یادت نره نظر یادت نره نظر یادت نره

lili جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ق.ظ

خدایت رحمت کند

مریم یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ http://jasminem.blogfa.com

سلام لیلا جون
امیدوارم که شاد و سلامت باشید. من که از سلا قبل که پدرم فوت شده حسابی افسرده شده ام. ولی سعی می کنم که زندگی کنم. من توی facebook دنبال اسمت گشتم اما حداقل 20 لیلا اومد. تو منو add کنMaryam Bourbour.
خوشحال شدم که پیامت رو دیدم. راستی کجایی و چه می کنی

قربانت
مریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد