قرن هاست  تکه های دوریت را
 

به حاشیه های گلیم انتظار هاشور زده ام

 نخ های دلم به پوسیدگی رسیده اند

 آخرین رج دلم را صد سالی است که بافته ام

 دیگر نه پودی مانده

و نه  چشمان تاول زده ام 

تو این سیاهی  می توانند

رد نقش هایت را بینند

آرام بیا

بیا

نگذار کرکس های دلتنگی

 مرا به وسعت  باد های شوم به خاک دهند

نگذار.......

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ناما جعفری پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ب.ظ http://www.koko61.blogfa.com

سلام مهربانانه به دوست خوب و عزیز.....ماهم به دنیا آمدیم... 1مهرروزتولدم بود/که کم کم داردتمام می شود دراین قبیله ی سرگردان...مادر/پدرتراز/همی مادرپدرها ...!!!

فرزاد سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ق.ظ http://1000too.blogsky.com

کار قشنگی بود. خسته نباشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد