انقدر آرام که خیابان هم به خاک قدم هایت بر نخورد
اما چشمان من هنوز
در خواب دشت های سرگردانی
به اهستگی گاه هایت می اندیشد
و
دست های که هنوز در آسمان خدا آویزان مانده اند
این نیاز قرن هاست ته گل آلود ترین باران
ترا به آبی ترین اسمان می برد
من صدایت می کنم
تو زلال ترین ابی عشق را در دست هایم جا گذاشته ای
ببا ر
مثل سادگی چشمانی که در باران مانده است
salam
khili weblog e gahsnagi darin
age dost darin be man ham asar bezanin
سلام وبلاگ با حالی داری اگه وقت کردی سری هم به من بزن
سلام! زیباا بود
انقدر آرام که خیابان هم به خاک قدم هایت بر نخورد
مرسی کار زیبایی بود. ولی حروفش کمی ریز بود
موفق باشید