بر روسری اندیشه ام

نقش های خاکستری دردی

مرا به حاشیه اندوه گره می زند

دستی مرا می کشاند

خوابی مرا فرو میبرد

تا کجای باران باید رفت

من به انتهای کدامین چشم دخیل بسته ام

زیر خیمه کدامین پلک

درد هایم را دار زده ام

باران می بارد

و باز آبی چشمانم برای دلتنگی آسمان می گرید

برای دلتنگی باران

ودلتنگی چشمانی که در باران جا ماند......

نظرات 1 + ارسال نظر
sisijoon چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ق.ظ

دوست من این دی وی دی ها رو داره
اگر نیاز دارید ایمیل بزنید تا من ایمیل ایشون رو به شما بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد